در این مطلب انواع هوش از دیدگاه دانشمندان مختلف بیان شده است، توصیه میشود ابتدا مطلب مربوط به انواع هوش را مطالعه بفرمایید.
فهرست مطالب
انواع هوش از دیدگاه اسپیرمن
یکی دیگر از انواع هوش در روانشناسی، تقسیمبندی نظریه هوش اسپیرمن است. ازنظر اسپیرمن هوش یک توانایی شناختی عمومی است که قابلاندازهگیری با آزمونهای هوش است. اسپیرمن هوش را با عنوان هوش عمومی یا هوش کلی و با نماد g نمایش میدهد. هوش عمومی ازنظر اسپیرمن به معنای ساختاری است که از تواناییهای مختلف شناختی تشکیلشده و به فرد امکان کسب دانش و حل مشکلات را میدهد.
اسپیرمن تعدادی تست هوش را بین چند گروه اجرا کرد. افرادی که در یک تست خوب عمل کرده بودند در سایر تستها هم موفق بودند و برعکس.
هوش عمومی شامل موارد زیر است:
استدلال روان: توانایی تفکر انعطافپذیر و حل مشکلات
دانش: درک عمومی فرد از طیف وسیعی از موضوعات
استدلال کمی: توانایی فرد برای حل مسائل عددی
پردازش دیداری- مکانی: تواناییهای تفسیر و استدلال فضایی
حافظه کاری: استفاده از حافظه کوتاهمدت
انواع هوش از دیدگاه ترستون
یکی دیگر از انواع هوش در روانشناسی تقسیمبندی نظریه هوش ترستون است. لوییس ترستون نوع دیگری از هوش را معرفی کرد. او برخلاف اسپیرمن معتقد بود که هوش یک فاکتور عمومی و تک بعدی نیست.
از نظر ترستون انسان هفت هوش یا توانایی اولیه ذهنی دارد:
1- حافظه تداعی: توانایی به خاطر سپاری و یادآوری
2- توانایی عددی: قابلیت حل مسائل ریاضی
3- سرعت ادراک: توانایی مشاهده تفاوتها و شباهتهای میان اشیا
4- استدلال: توانایی یافتن الگوها و درک قواعد
5- تصویرسازی فضایی: توانایی تصویرسازی و تجسم ذهنی
6 درک کلامی: توانایی تشخیص و درک کلمات
7- شیوایی سخن: توانایی صحبت کردن و تولید کلمات
انواع هوش از دیدگاه ثورندایک
یکی دیگر از انواع هوش انسان در روانشناسی تقسیمبندی نظریه هوش ثرندایک است. ثورندایک هوش را توانایی خاص هر فرد معرفی میکند. از نظر او هوش سه نوع است:
هوش انتزاعی
مربوط به ذهن و فکر موجود زنده است و به معنای درک روابط بین پدیدهها میباشد؛ مانند درک نظریهها و مفاهیم ریاضی
هوش مکانیکی
مربوط به توانایی استفاده از ابزارها و انجام فعالیتها است.
هوش اجتماعی
به معنای توانایی ایجاد روابط بین فردی مناسب است.
بیشتر بدانیم: آزمون های روانسنجی
انواع هوش از دیدگاه کتل
ریمون کتل نیز در نظریه هوش خود، انواع هوش انسان را به دو دسته هوش سیال و هوش متبلور تقسیم میکند:
هوش سیال (Fluid Intelligence)
هوش سیال به معنای توانایی تفکر انتزاعی، استدلال، تشخیص الگوها، حل مشکلات و درک روابط در شرایط جدید است. هوش سیال توانایی ذاتی هر فردی است و از طریق تمرین، تجربه و تحصیل به دست نمیآید. انعطافپذیری و سازگاری در رفع مشکلات و حل مسائل بدون دانش قبلی، نشاندهنده هوش سیال است. هوش سیال از بدو تولد تا حدود دهه بیست زندگی افزایش مییابد و سپس با افزایش سن کاهش مییابد.
هوش متبلور (Crystallized Intelligence)
هوش متبلور در نقطه مقابل هوش سیال است. هوش متبلور از طریق تمرین، تجربه و تحصیل به دست میآید و با افزایش سن، افزایش مییابد. هوش متبلور به دانش قبلی فرد بستگی دارد. افزایش تعداد واژههای زبانی، دانش ریاضی و مهارتآموزی از نشانههای هوش متبلور است. طبق نظریه کتل و هورن، وجود هوش سیال و هوش متبلور به این معنی است که هوش مجموعهای از تواناییها و مهارتها است که برای ایجاد هوش کلی با یکدیگر همکاری دارند.
انواع هوش از دیدگاه گاردنر
گاردنر مانند ترستون معتقد بود که هوش را تنها با یک فاکتور نمیتوان سنجید. گاردنر با بررسی کودکان باهوش و افرادی که دچار آسیب مغزی بودند، متوجه وجود انواع هوش شد و به این نتیجه رسید که هوش ابعاد مختلفی دارد که قابلسنجش با آزمونهای سنتی نیست. طبق نظریه هوشهای چندگانه گاردنر، هوش از چندین بعد مستقل تشکیلشده است.
گاردنر ۹ شکل متفاوت از انواع هوش را برای انسان معرفی میکند که عبارتاند از:
هوش بدنی جنبشی: توانایی هماهنگی ذهن و بدن
هوش درون فردی: توانایی درک خود، احساسات و تمایلات
هوش بین فردی: درک احساسات آدمها و محرکها
هوش منطقی ریاضی: توانایی تعیین کمیتها، نظریهپردازی و اثبات نظریهها
هوش موسیقیایی: درک آواها، ریتمها، نتها، ساختارها و الگوهای موسیقی
هوش زبانی کلامی: توانایی یافتن کلمات درست و مناسب برای بیان مفاهیم موردنظر
هوش تصویری فضایی: توانایی به تصویر کشیدن جهان بهصورت سهبعدی
هوش طبیعت گرا: توانایی درک جانداران و کشف طبیعت
هوش هستی گرا: توانایی اندیشه به این پرسشها که چرا زندگی میکنیم؟ و چرا میمیریم؟
بیشتر بدانیم: آشنایی با روانسنجی
انواع هوش از دیدگاه استرنبرگ
یکی دیگر از انواع هوش در روانشناسی تقسیمبندی نظریه هوش استرنبرگ است. استرنبرگ با نظریه هوش چندگانه گاردنر و مفهوم هوش عمومی موافق بود. تنها تفاوت او با گاردنر در این بود که میگفت، بهتر است بعضی از هوشهای گاردنر را بهعنوان استعدادهای فردی در نظر بگیریم.
استرنبرگ هوش سه وجهی را معرفی میکند که عبارتاند از:
هوش تحلیلی: توانایی ارزیابی اطلاعات و حل مسئله
هوش خلاق: توانایی رسیدن به ایدههای جدید
هوش کاربردی: توانایی سازگاری با تغییرات محیط
همچنین استرنبرگ در تحقیقات خود به سه نوع هوش اشاره کرده است:
هوش کلامی: خواندن و فهمیدن و به کار بردن واژگان دقیق و زیاد.
هوش کاربردی: بررسی شرایط و موقعیتها و حل مسائل به نحو مطلوب.
هوش اجتماعی: پذیرفتن دیگران، اندیشیدن پیش از سخن گفتن و سنجیده رفتار کردن.
انواع هوش از دیدگاه پیاژه
هوش در نظریه هوش پیاژه، نوعی سازگاری بین فرد و محیط است. طبق نظریه پیاژه، انسانها از طریق درونسازی و برونسازی، خود و جهان اطراف خود را میسازند. درونسازی و برونسازی مستقل از سن است و برای رسیدن به تعادل بین ارگانیسم و محیط لازم است.
با توجه به نظریه تحولی پیاژه، عملکرد هوش در مراحل مختلف رشد باهم فرق دارد. ازنظر پیاژه رشد شناختی و هوش چهار دوره دارد و هر دوره به چند مرحله تقسیم میشود. رسیدن به تعادل موفق در هر دوره، لازمه رسیدن به تعادل در مرحله قبلی است.
چهار دوره رشد شناختی و هوش ازنظر پیاژه عبارتاند از:
دوره حسی- حرکتی از تولد تا 2 سالگی
دوره پیش عملیاتی از 2 تا 7 سالگی
دوره عملیات عینی از 7 تا 11 سالگی
دوره عملیات صوری از 11 سالگی به بعد
ازنظر پیاژه، رشد هوش در 15 سالگی کامل میشود و از آن به بعد بسته به میزان یادگیریهای انسان، رشد میکند.
مرکز اعصاب و روان نوین با ارائه خدمات
در خدمت شما عزیزان است. برای مطالعه بیشتر روی هرکدام کلیک کنید وهمچنین به صفحه سوالات متداول مراجعه بفرمایید از طریق فرم تماس اقدام کنید و یا با شماره تلفن های مرکز تماس حاصل فرمایید.
۰۵۱-۳۸۴۴۳۸۹۳
۰۹۱۵۹۱۶۶۷۰۳
دیدگاه